kurdland
روستاى سولاکان دردامنه كوه 2835متري عبدالرزاق باآب وهوايي كوهستاني وطبيعتي زيبا ومردماني ازتبارفرهنگ وادب واكثراتحصيل كرده باحدود120نفردارندگان تحصيلات عالي وحدود13وبلاگ نويس ويك وبسايت رسمي يكي ازنادرترين روستاهاي ادبي وفرهنگي ايران وكردستان ميباشدوحدودات روستاازگنجيه زيويه تانزديكيهاي غاركرفتوكه هردوضلع اين روستاوغارهاي زيرزمينان درامتداداين اضلاع وآثارباقيمانده ازقلعه هاي باستاني ازوجودتمدني عظيم حکايت دارد

برخیز و بیا بتا برای دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

 

#خیام



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

ای پسر در کار دنیا تا توانی دل مبند

کز پی هر سود او چندین زیان آید تو را 

 

#قاآنی



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

اندر دل من درون و بیرون همه او است 

اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست

 

#مولوی



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

در چشم من نیاید خوبان جمله عالم

بنگر خیال خوبش مژگان من گرفته

 

#مولوی



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

گفتند دلت خوش است، آری

در گونه روی بنده پیداست

 

#امیرخسرو_دهلوی



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

این همه شهد و شکر

از سینه پر شور تست

در دل ذرات هستی نور تست

مستی ما از طلایی خوشه انگور تست

 

#فریدون_مشیری



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

یار ار به دست لطف شود دستگیر ما

ما را ز دست یار همین دستیار بس

 

انجا که عاشقان به تمنای خود رسند

ابن حسام را نظر لطف یار بس

 

#ابن_حسام_خوسفی



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت

یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم...

 

 

#حافظ



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم

 

من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران

اول به دام آرم ترا وانگه گرفتارت شوم

 

#رهی_معیری



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"

گرچه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال

بوی گیسوی تو را می‌جویم از پیراهنم

 

#فاضل_نظری



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:57
raza rashid"رضاسيدرشيد"
 هر لحظه اجل دنبال توست



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
 حماقت بشر انتها ندارد!!!


وقتی "سینوهه" شبی را به مستی کنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد  یکی از برده های مصر که گوش ها و بینی اش  به نشانه ی بردگی بریده بودند را بالای سر خودش می بیند، در ابتدا می ترسد، اما وقتی به بی آزار بودن آن برده پی می برد، با او هم کلام می شود.

برده، از ستم هایی که طبقه اشراف مصر بر او روا داشته بودند ،می گوید؛ از فئودالیسم بسیار شدید حاکم بر آن روزهای مصر ...

برده، از سینوهه خواهش می کند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم نوشته اند را برای او بخواند.

سینوهه از برده سوال می کند که چرا می خواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟
و برده می گوید:
سال ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم؛ مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمین های بیکران یکی از اشراف بود.

روزی او با پرداخت رشوه به ماموران فرعون زمین های مرا به نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد و بعد از این که گوش ها و بینی مرا برید، مرا برای کار اجباری به معدن فرستاد؛ سال های سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آن ها را به عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آن ها اطلاعی ندارم، اکنون از معدن رها شده ام، شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند ...

سینوهه با برده به شهر مردگان (قبرستان) می رود و روی سنگ قبر آن مرد را این گونه می خواند:

«او انسان شریف و درستکاری بود که همواره در زندگی اش به مستمندان کمک می کرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرا می بخشید و هر گاه کسی مالی را مفقود می نمود، او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران می کرد و او اکنون نزد خدای بزگ مصر (آمون) است و به سعادت ابدی رسیده است...»

در این هنگام، برده شروع به گریه می کند و می گوید:  

آیا او آنقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی دانستم؟ درود خدایان بر او باد .... ای خدای بزرگ، ای آمون مرا به خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم ببخش...»


سینوهه با تعجب از برده می پرسد که: 

چرا علی رغم این همه ظلم و ستمی که بر تو روا شده، باز هم فکر می کنی او انسان خوب و درستکاری بوده است؟

و برده این جمله ی تاریخی را می گوید که: 

""وقتی خدایان بر قبر او این گونه نوشته اند، من حقیر چگونه می توانم خلاف این را بگویم ؟!!!""

 
سینوهه بعدها در یادداشت هایش وقتی به این داستان اشاره می کند ...

می نویسد : آنجا بود که پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد!!!

"سینوهه - میکا والتاری"
@JOIN3A



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
عاقبت نشنیدن هشدارها!!


حکایت :
عاقل را اشارتی کافی است!

یک داستان از مثنوی معنوی


مردی برای خود خانه ای ساخت و از خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است، به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت. تَرَکی در دیوار ایجاد شد. مرد فوراً با گچ تَرَک را پوشاند.

بعد از مدتی در جایی دیگر از دیوار تَرَکی ایجاد شد .باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرار شد . روزی ناگهان خانه فرو ریخت.
مرد با سرزنش خانه ،قولی را که گرفته بود، یاد آوری کرد . خانه پاسخ داد: 

هر بار خواستم هشدار بدهم و تو را آگاه کنم، دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی. 

این هم عاقبت نشنیدن هشدارها!!!!



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
 آهنگر خدا شناس

 
 

آهنگری بود که پس از گذران جوانی پر شر و شور،تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال ها با علاقه کار کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد، حتی مشکلاتش مدام بیشتر می شد!

روزی دوستی به دیدنش آمده بود پس از اطلاع از وضعیت دشوارش به او گفت:

“واقعا عجیب است! درست بعد از این که تصمیم گرفتی مرد خدا ترسی بشوی، زندگیت بدتر شده. نمی خواهم ایمانت را تضعیف کنم، اما با وجود تمام تلاش هایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده!”

آهنگر بلافاصله پاسخ نداد. او هم بارها همین فکر را کرده بودو نمی فهمید چه بر سر زندگیش آمده است!

اما نمی خواست سؤال دوستش را بدون پاسخ بگذارد، کمی فکر کرد و ناگهان پاسخی را که می خواست یافت.

این پاسخ آهنگر بود:

در این کارگاه، فولاد خام برایم می آورند که باید از آن شمشیر بسازم. می دانی چه طور این کار را می کنم؟ اول فولاد را به اندازه جهنم حرارت می دهم تا سرخ شود. بعد با بی رحمی، سنگین ترین پتک را بر می دارم و پشت سر هم به آن ضربه می زنم تا این که فولاد شکلی را بگیرد که می خواهم. بعد آن را در ظرف آب سرد فرو می کنم، به طوری که تمام این کارگاه را بخار فرا می گیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می کند و رنج می برد. یک بار کافی نیست، باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم…

آهنگر لحظه ای سکوت کرد. سپس ادامه داد:

گاهی فولاد نمی تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد باعث ترک خوردنش می شود. می دانم که از این فولاد هرگز شمشیر مناسبی در نخواهد آمد فلذا آن را کنار می گذارم.

آهنگر باز مکث کرد و بعد ادامه داد:

می دانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو می برد. ضربات پتکی را که بر زندگی من وارد کرده، پذیرفته ام و گاهی به شدت احساس سرما می کنم، انگار فولادی باشم که از آب دیده شدن رنج می برد. اما تنها چیزی که می خواهم این است:

“خدای من، از کارت دست نکش، تا شکلی که تو می خواهی، به خود بگیرم…
با هر روشی که می پسندی، ادامه بده،هر مدت که لازم است، ادامه بده…اما هرگز مرا به میان فولادهای بی فایده پرتاب نکن!”
 


           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
 مُلک با کفر باقی می‌ماند و با ظلم نه! 

 

پس از شكست خليفه اسلام بدست مغول، هلاکو سردار مغول بر سر خلیفه عباسی فریاد زد:

در هر اتاق از این قصر، ده کنیزک نازک بدن خزیده‌اند. مگر تو چند زن می‌توانی اختیار کنی؟ در مطبخت چند خوالیگر، طعام می‌پزند؟ از این سقف‌های بلند و دیوارهای محکم و سراپرده‌های مخملین چه حاصل؟ من، هلاکو، سردار مغول از همان غذایی می‌خورم که سپاهیانم می‌خورند و بر همان اسب می‌نشینم که سربازانم می‌نشینند و بر همان زمین می‌خوابم که سربازانم می‌خوابند. شما که بسیاری‌تان عالمان دین هستید و مردان خدا، به این سردار بگویید که حکمران ظالم مسلمان را دوست‌تر می‌داریم یا حاکم کافری که به عدل حکومت کند؟
مجلس ساکت شد. در سرتاسر صحن مستنصریه کسی سخن نمی‌گفت. هلاکو پرسشی مهم پرسیده بود.
به راستی کدام یک از این دو، مردمان را نفع بیشتری می‌رساند؟ حکمرانی که دم از دین می‌زند، اما بساط ظلم می‌گسترد و اسباب جور فراهم می‌کند یا حاکمی که کافر است اما بر مردمان به عدالت و برابری حکم می‌کند.

مجلس همچنان ساکت بود.
پیری از میانه صحن به پا خاست.
- های سردار فاتح مغول! پاسخ پرسش خود را از من بشنو.
ما مسلمانان بغداد، حکمرانی حکمران عادل کافر را بر حکمرانی مسلمان ظالم ترجیح می‌دهیم و اگر این نبود، تو امروز به سادگی بر دارالخلافه مسلمین دست نمی‌یافتی. بر ما حکمران کافری بگمار که به عدالت حکم براند.
ما از حکومتی که به نام اسلام بر مسلمین ظلم کند، خسته‌ایم. که 

*مُلک با کفر باقی می‌ماند و با ظلم نه*

اَلمُلکُ یَبقی مَعَ الکُفر وَ لایَبقی مَعَ الظُّلم



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
 ما بدبختیم یا خوشبخت؟!! 

 

 وقتی که بی کفایتی جای عقلانیت را می گیرد!

مردی دو دختر داشت .یکی را به یک کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر شوهر داد. چندی بعد همسرش به او گفت: 

ای مرد! سری به دخترها بزن و احوال آن ها را جویا شو .

مرد نیز اول به خانه کشاوز رفت و جویای احوال شد . دخترک گفت که: 

زمین را شخم کرده و بذر پاشیده ایم. اگر باران ببارد ،خیلی خوب است، اما اگر نبارد، بدبختیم !

مرد به خانه کوزه گر رفت . دختر گفت: 

کوزها را ساخته ایم و در آفتاب چیده ایم. اگر باران ببارد ،بدبختیم و اگر نبارد، خوب است .

مرد به خانه برگشت. همسرش از اوضاع پرسید .مرد گفت: 

چه باران بیاید و چه باران نیاید، ما بدبختیم!!



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
 مسئولیت روشنفکر آگاه

 



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
 حماقت بشر انتها ندارد!!


وقتی "سینوهه" شبی را به مستی کنار نیل به خواب می رود و صبح روز بعد  یکی از برده های مصر که گوش ها و بینی اش  به نشانه ی بردگی بریده بودند را بالای سر خودش می بیند. در ابتدا می ترسد، اما وقتی به بی آزار بودن آن برده پی می برد، با او هم کلام می شود.

برده، از ستم هایی که طبقه اشراف مصر بر او روا داشته بودند، می گوید؛ از فئودالیسم بسیار شدید حاکم بر آن روزهای مصر ...

برده، از سینوهه خواهش می کند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم نوشته اند را برای او بخواند.

سینوهه از برده سوال می کند که چرا می خواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟
و برده می گوید:
سال ها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم؛ مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمین های بیکران یکی از اشراف بود.

روزی او با پرداخت رشوه به ماموران فرعون زمین های مرا به نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد و بعد از این که گوش ها و بینی مرا برید، مرا برای کار اجباری به معدن فرستاد. سال های سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آن ها را به عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آن ها اطلاعی ندارم، اکنون از از معدن رها شده ام، شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند ...

سینوهه با برده به شهر مردگان (قبرستان) می رود و روی سنگ قبر آن مرد را این گونه می خواند:

«او انسان شریف و درستکاری بود که همواره در زندگی اش به مستمندان کمک می کرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرا می بخشید و هر گاه کسی مالی را مفقود می نمود، او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران می کرد و او اکنون نزد خدای بزگ مصر (آمون) است و به سعادت ابدی رسیده است...»

در این هنگام، برده شروع به گریه می کند و می گوید: 

  «آیا او آنقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی دانستم؟ درود خدایان بر او باد .... ای خدای بزرگ، ای آمون مرا به خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم، ببخش...»


سینوهه با تعجب از برده می پرسد که :

«چرا علی رغم این همه ظلم و ستمی که بر تو روا شده، باز هم فکر می کنی او انسان خوب و درستکاری بوده است؟»

و برده این جمله ی تاریخی را می گوید که: 

""وقتی خدایان بر قبر او این گونه نوشته اند، من حقیر چگونه می توانم خلاف این را بگویم ؟!!!""

 
سینوهه بعدها در یادداشت هایش وقتی به این داستان اشاره می کند ،می نویسد : آنجا بود که پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد!!!

"سینوهه - میکا والتاری"
@JOIN3A



           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
 چی را برای چی آتش زدم!

{ خیلی قشنگـه حمتا بخونیـن

           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"
باید خون گریست

           
26 دی 1396برچسب:, :: 16:43
raza rashid"رضاسيدرشيد"

كوچه را ديدي به وقت شب چه تنها ميشود
بي تو،مهتاب" از ان كوچه ام تنها ترم.



           

می گویند "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای نوشت به " البرت انیشتین " متن این نامه به این شكل بود:
فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند !
آقای " انیشتین " هم طی نامه ای به مرلین مونرو نوشت : ممنون از این همهلطف و دست و دلبازی خانم.
واقعا هم که چه غوغایی می شود ! ولی این یک روی سکه است .
فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود !





           


           

"بایکوت دورانی زوال  یافته است؛ ما به سوی  آینده می رویم"
در بيانيه جديدی که به  دفاع از محسن مخلمباف و  سفر او به اسرائيل از  سوی ده ها تن از  شهروندان ايرانی و  غيرايرانی منتشر شده،  آمده است: " گفتمان  قهرآمیز و جنگ طلبانه  میان ایران و اسرائیل نه  به سود دو کشور است و  نه به سود منطقه ما.  اقدام مخملباف به شکلی  نمادین و کم هزینه  بازگوی این خواست تازه  است. هر نوع تسهیل  روابط فرهنگی میان مردم خاورمیانه به سود  فلسطینیان نیز خواهد  بود."



           
رييیس مجمع تشخیص در دیدار با رئیس جمهور منتخب گفت: آقای روحانی سازماندهی خوبی کرده اندو کارها به خوبی پیش می رود. به گزارش خبرگزاری فارسبه نقل از پایگاه اطلاع رسانی رئیسجمهور منتخب، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور منتخب امروز )پنجشنبه( دیدار و گفت وگو کرد. هاشمی رفسنجانی پس از این دیدار که در محل استقرار موقت رئیس جمهور منتخب انجام شد، اظهار داشت: آقای روحانی سازماندهی خوبی کرده اند و کارها به خوبی پیش می رود. وی افزود: امیدوارم اقدامات آقای روحانی بزودی به نتیجه برسد. روحانی نیز گفت: در این دیدار مباحثمختلف روز و آینده مطرح شد. رئیس جمهور منتخب تصریح کرد:ما همیشه از مشورت های خوب آقایهاشمی بهره مند شده ایم و خواهیم شد. رفسنجانی نیز تأکید کرد: ما هم متقابلاً از مشورت های آقای روحانی استفاده کرده ایم

علی مطهری در گفتگو با مهر،در واکنش به رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: به عنوان مقدمه عرض می کنم که تمکین به قانون منافاتی با انتقاد به مجری قانون ندارد. یعنی ممکن است شما به نظر شورای نگهبان درباره صلاحیت کاندیداها انتقاد داشته باشید و این انتقاد خود را هم بیان کنید تا آن روش تکرار نشود اما در عمل تابع باشید. وی با بیان اینکه به نظر منرد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی و افرادی مانند آقای پزشکیان درست نبود، همان طور که تأیید صلاحیت آقای جلیلی درست نبود، ادامه داد: این امر نشان می دهد که رویکرد شورای نگهبان بیشتر سیاسی بوده تا اعتقادیو قانونی. رییس ستاد اصولگرایان حامی هاشمی، در جواب این سوال که دلیل این ادعای شما چیست؟ گفت: ببینید،درباره رد صلاحیت آقای هاشمی دو دلیل آورده اند که هر دو باطل است. یکی ناتوانی جسمی و دوم نقش داشتن در فتنه سال ۸۸٫ مطهری ادامه داد: بنده پیشنهاد می کنم برای ارزیابی توان جسمی آقای هاشمی، یک مسابقه دو صدمتر بین ایشان و آقای جلیلی و یک مسابقه کشتی بین آقای هاشمی و آقایحداد برگزار کنند. وی همچنین با اشاره به عملکرد هاشمی درفتنه ۸۸ گفت: در مورد فتنه ۸۸ هم در آن مناظره کذایی به آقای هاشمی و خانواده اش تهمت هایی زدند و وقتی ایشان درخواست وقت از صدا و سیما برای دفاع کرد به او وقت ندادند و طبعاً ایشان اعتراض داشت. آیا این می تواند مجوز ردصلاحیت باشد با وجود آن همه سابقه و تجربه؟ نماینده مجلس شورای اسلامی، با طرح این سوال کهپزشکیان با دو دوره نمایندگی مجلس و یک دوره وزارت چرا رد صلاحیت شد؟ گفت : از آن طرف آقای جلیلی با کمترین تجربه چرا تأیید صلاحیت شد؟ آیا با چهار تا ملاقات و مذاکره با خانم اشتون کسی می تواند رئیس جمهور شود؟ وی در پاسخ به این سوال که انتخابات را چگونه پیش بینی می کنید؟ گفت: با این وضعیت فکر نمی کنم آن حماسه سیاسی مورد نظر رهبر انقلاب اتفاق بیفتد، چون حماسه و مشارکت بالا و شورو هیجان زمانی رخ می دهد که کاندیداهای حداکثری از طرف های حاضر در انتخابات حضور داشته باشند ولی وقتی کاندیدای حداکثری یک طرف یا دو طرف حضور نداشته باشند چنین اتفاقی نمی افتد. وی در جواب این سوال که به نظر شما راه حل چیست؟ خاطرنشان کرد: به نظر من تنها راه حل این است که رهبر انقلاب با حکم حکومتی آقای هاشمی را تایید صلاحیت کنندو این دور از ذهن نیست چون آقای هاشمی پس از ثبت نام به ایشان گفته بودند اگر شما مخالف هستید من انصراف می دهم و ایشان گفته بودند من مخالف نیستم.نامه سیدحسن خمینی به هاشمی رفسنجانی نظر رهبری درباره آنهایی که رد صلاحیت شدند مخالفت آیت الله مصباح با کاندیداتوری جلیلی واکنش مطهری به ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی چرا دکتر جلیلی با آیت‌الله مصباح‌یزدی دیدار نکرد؟ احمدی‌نژاد: علاقه‌مندان به من و آقای مشایی صبور باشند درآمد هر ایرانی از نظر یک نامزد استفاده از امکانات شهرداری برای تبلیغات ممنوع نامه مهم خانم دکتر زهرا مصطفوی فرزند حضرت امام خمینی(س) به مقام معظم رهبری محمد غرضی: نه ستاد دارم نه تیم و نه پول امکان اعتراض برای رد صلاحیت‌شدگان وجود ندارد به مشایی ظلم شد /کار را تا لحظه آخر از طریق مقام معظم رهبری پیگیری می‌کنم توضیحات کدخدایی درباره رد صلاحیت هاشمی بیوگرافی نامزدهای کاندیدای نهایی انتخابات ریاست جمهوری سه نکته درباره “بزرگ ترین رد صلاحیت تاریخ جمهوری اسلامی” سخنان مشاور آیت‌الله هاشمی بعد از رد صلاحیت هاشمی:هاشمی در چارچوب مصلحت نظام عمل می‌کند اطلاعیه دفتر هماهنگی ستادهای مردمی حامیان رحیم مشایی سعیدی‌کیا: نظر شورای نگهبان را قبول دارم فهرست نامزدهای تایید شده رسما اعلام شد اطلاعیه دفتر هاشمی رفسنجانی ارسال اسامی نهایی به وزارت کشور/هاشمی و مشایی رد صلاحیت شدند علیرضا علی‌احمدی هم انصراف داد التزام کامل به قانون راه اساسی جلوگیری از مشکلات انتخاباتی بعد از اعلام نتایج صلاحیت‎ها چگونه رفتار کنیم؟ شنیده‌ها : مشایی و هاشمی رد صلاحیت شدند/ غرضی تایید صلاحیت شد چهارشنبه، زمان اعلام اسامی کاندیداهای ریاست جمهوری واکنش بروجردی به احتمال برکناری وزیرکشور کاندیدای اصولگرایان تنها یک نفر خواهد بود مطهری برای هاشمی ستاد زد مصاحبه دکتر محسن رضایی با خبر آنلاین :من از جنس امامی هستم که می فرمود نگذارید یک کلمه بگویم حکم حکومتی برای هاشمی صادر نمی‌شود بیانیه(۳) هاشمی رفسنجانی /”تحمّلِ ناملایمات”را از امام آموخته ام پایداری: توان اجرایی جلیلی را تضمین نمی‌کنیم/وضعیت مبهم هاشمی فهرست نهایی نامزدهای تاییدصلاحیت شده توسط شورای. نامه مهم خانم دکتر زهرا مصطفوی فرزند حضرت امام خمینی(س) به مقام معظم رهبری 2. واکنش مطهری به ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی 3. بعد از اعلام نتایج صلاحیت‎ها چگونه رفتار کنیم؟ 4. نظر رهبری درباره آنهایی که رد صلاحیت شدند 5. مخالفت آیت الله مصباح با کاندیداتوری جلیلی 6. اطلاعیه دفتر هاشمی رفسنجانی 7. چرا دکتر جلیلی با آیت‌الله مصباح‌یزدی دیدار نکرد؟ 8. احمدی‌نژاد: علاقه‌مندان به من و آقای مشایی صبور باشند 9. غفوری فرد: اِحتمالا قالیباف به نفع رضایی کنار می رود 10. توضیحات کدخدایی درباره ردصلاحیت هاشمی

'سید صولت مرتضوی' دبیر ستاد انتخابات كشور سه شنبه شب در گفت وگو با ایرنا، اعلام كرد: در اجرای ماده ۶۰ قانون انتخابات ریاست جمهوری صلاحیت هشت تن از نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران مورد تایید شورای محترم نگهبان قرار گرفته است. وی گفت: این اسامی به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر است: ۱- سعید جلیلی ۲- غلامعلی حداد عادل ۳- محسن رضایی ۴- حسن روحانی ۵- محمدرضا عارف ۶- محمد غرضی ۷- محمدباقر قالیباف ۸- علی اكبر ولایتی

'سید صولت مرتضوی' دبیر ستاد انتخابات كشور سه شنبه شب در گفت وگو با ایرنا، اعلام كرد: در اجرای ماده ۶۰ قانون انتخابات ریاست جمهوری صلاحیت هشت تن از نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران مورد تایید شورای محترم نگهبان قرار گرفته است. وی گفت: این اسامی به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر است: ۱- سعید جلیلی ۲- غلامعلی حداد عادل ۳- محسن رضایی ۴- حسن روحانی ۵- محمدرضا عارف ۶- محمد غرضی ۷- محمدباقر قالیباف ۸- علی اكبر ولایتی

'سید صولت مرتضوی' دبیر ستاد انتخابات كشور سه شنبه شب در گفت وگو با ایرنا، اعلام كرد: در اجرای ماده ۶۰ قانون انتخابات ریاست جمهوری صلاحیت هشت تن از نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران مورد تایید شورای محترم نگهبان قرار گرفته است. وی گفت: این اسامی به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر است: ۱- سعید جلیلی ۲- غلامعلی حداد عادل ۳- محسن رضایی ۴- حسن روحانی ۵- محمدرضا عارف ۶- محمد غرضی ۷- محمدباقر قالیباف ۸- علی اكبر ولایتی

'سید صولت مرتضوی' دبیر ستاد انتخابات كشور سه شنبه شب در گفت وگو با ایرنا، اعلام كرد: در اجرای ماده ۶۰ قانون انتخابات ریاست جمهوری صلاحیت هشت تن از نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران مورد تایید شورای محترم نگهبان قرار گرفته است. وی گفت: این اسامی به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر است: ۱- سعید جلیلی ۲- غلامعلی حداد عادل ۳- محسن رضایی ۴- حسن روحانی ۵- محمدرضا عارف ۶- محمد غرضی ۷- محمدباقر قالیباف ۸- علی اكبر ولایتی

همسفر در این راه طولانی که ما بی خبریم و چون باد می­گذرد بگذار خرده اختلافهایمان باقی بماند خواهش می­کنم مخواه که یکی شویم، مطلقا. مخواه که هرچه تو دوست داری من همان را به همان شدت دوست داشته باشم و هرچه من دوست دارم به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد مخواه که هردو یک آواز را بپسندیم. یک ساز را ، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را ویک شیوه نگاه کردن را مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رویاهایمان یکی همسفر بودن و هم هدف بودن ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست. و شبیه شدن دال بر کمال نیست ؛ بلکه توقف است. عزیز من؛ دو نفر که عاشقند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است ، واجب نیست که هر دو صدای کبک ، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه ، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند. اگر چنین حالتی پیشبیاید باید گفت که یا عاشق زاید است یا معشوق، و یکی کافیست. عشق از خودخواهی ها و خودپرستی ها گذشتن است اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست. من از عشق زمینی حرف می­زنم که ارزش آن در حضور است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری. عزیز من؛ اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکینباشد. بگذار در عین وحدت مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن یکی نباشیم. بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید. بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم، اما نخواهیم که بحث مارا به نقطه مطلقا واحدی برساند. بحث باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل. اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست. سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است. بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛ اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را در بسیاری زمینه ها تاآنجا که حس می­کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می­بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ ، حفظ کنیم. من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم. عزیز من بیا متفاوت باشیم

همسفر در این راه طولانی که ما بی خبریم و چون باد می­گذرد بگذار خرده اختلافهایمان باقی بماند خواهش می­کنم مخواه که یکی شویم، مطلقا. مخواه که هرچه تو دوست داری من همان را به همان شدت دوست داشته باشم و هرچه من دوست دارم به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد مخواه که هردو یک آواز را بپسندیم. یک ساز را ، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را ویک شیوه نگاه کردن را مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رویاهایمان یکی همسفر بودن و هم هدف بودن ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست. و شبیه شدن دال بر کمال نیست ؛ بلکه توقف است. عزیز من؛ دو نفر که عاشقند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است ، واجب نیست که هر دو صدای کبک ، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه ، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند. اگر چنین حالتی پیشبیاید باید گفت که یا عاشق زاید است یا معشوق، و یکی کافیست. عشق از خودخواهی ها و خودپرستی ها گذشتن است اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست. من از عشق زمینی حرف می­زنم که ارزش آن در حضور است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری. عزیز من؛ اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکینباشد. بگذار در عین وحدت مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن یکی نباشیم. بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید. بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم، اما نخواهیم که بحث مارا به نقطه مطلقا واحدی برساند. بحث باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل. اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست. سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است. بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛ اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را در بسیاری زمینه ها تاآنجا که حس می­کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می­بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ ، حفظ کنیم. من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم. عزیز من بیا متفاوت باشیم

ي مطلب جالب دربارة گروه های خونی ♠ آيا می‌دانيد چند درصد مردم دنيا، گروه خونى مشابه شما دارند؟ جدول زير، پراکندگى گروه‌هاى خونى در بين انسان‌ها را نشان می‌دهد: گروه خون درصد کسانی که اين گروه خون را دارند : O :40% , O- :7% ,A :34% ,A-:6%,B :8% ,B-:1% ,AB :3% ,AB-:1% ♠ حال که پاسخ اين سوال را دانستيد آيا می‌‌دانيد که گروه خونشما نشانگر شخصيت شماست؟ اخيراً يک مؤسسه ژاپنى که بر روىگروه‌هاى خونى تحقيق می‌‌کند،ارتباطى بين برخى ويژگی‌‌هاى شخصيتى با گروه‌هاى خونى خاصبه دست آورده است. اين ويژگی‌‌هاچنين است: گروه خون O شما می‌‌خواهيد هميشه پيشرو و رهبرباشيد و وقتى چيزى را می‌‌خواهيد آنقدر تلاش می‌‌کنيد تا بالاخره به هدفتان برسيد. شما آدمى وفادار،احساساتى، داراى اعتماد به نفس و پيشگام هستيد. نقاط ضعف شما شامل حسادت، غرور و تمايل بيشاز حدّ به جاه‌طلبى و بلندپروازى می‌‌باشد. گروه خون A شما از هماهنگى، آرامش، نظم و سازمان يافتگى خوشتان می‌آيد. شما می‌‌توانيد به خوبى با ديگران کار کنيد. شما آدمى حساس، صبور و مهربان هستيد. در بين نقاط ضعف شما می‌‌توان بر روى يکدندگى و ناتوانى در آرامش يافتن، انگشت گذاشت. گروه خون B شما آدمى فردگرا هستيد و دوست داريد که کارها را به روش خودتان انجام دهيد. قدرت ابتکار و انعطاف‌پذيرى شما بالاست و به راحتى با هر شرايطى کنار می‌‌آئيد. امّا اصرار شما برمستقل بودن، گاهى اوقات از حدّ می‌‌گذرد و به صورت يک نقطه ضعف در شما جلوه‌گر می‌‌شود. گروه خون AB شما آدمى خونسرد و مسلط هستيد، در بين اطرافيانتان محبوبيت داريد، کارهارا براى آن‌ها ساده می‌‌کنيد و به آن‌ها آرامش می‌‌دهيد. شما به طور غريزى هنرمند و بازيگر هستيد. کاردانى و انصاف از ديگر خصوصيات شماست امّا شما آدمى افاده‌اى، تا حدّى ساده‌لوحو مردّد در تصميم‌گيرى هستيد . جالب است که بدانیم هر گروه خونی چه خونی را دریافت می کند؟♣ ♥ AB : AB ,AB-,A ,A-,B ,B-,O ,O- ♥ AB- : AB-,A-,B-,O- ♥ A : A ,A-,O ,O- ♥ A- : A-,O- ♥ B : B ,B-,O ,O- ♥ B- : B-,O- ♥ O : O ,O- ♥ O- : O"عليرضاحسيني سقز"‏" ‏

ي مطلب جالب دربارة گروه های خونی ♠ آيا می‌دانيد چند درصد مردم دنيا، گروه خونى مشابه شما دارند؟ جدول زير، پراکندگى گروه‌هاى خونى در بين انسان‌ها را نشان می‌دهد: گروه خون درصد کسانی که اين گروه خون را دارند : O+ :40% , O- :7% ,A+:34% ,A-:6%,B+:8% ,B-:1% ,AB+:3% ,AB-:1% ♠ حال که پاسخ اين سوال را دانستيد آيا می‌‌دانيد که گروه خونشما نشانگر شخصيت شماست؟ اخيراً يک مؤسسه ژاپنى که بر روىگروه‌هاى خونى تحقيق می‌‌کند،ارتباطى بين برخى ويژگی‌‌هاى شخصيتى با گروه‌هاى خونى خاصبه دست آورده است. اين ويژگی‌‌هاچنين است: گروه خون O شما می‌‌خواهيد هميشه پيشرو و رهبرباشيد و وقتى چيزى را می‌‌خواهيد آنقدر تلاش می‌‌کنيد تا بالاخره به هدفتان برسيد. شما آدمى وفادار،احساساتى، داراى اعتماد به نفس و پيشگام هستيد. نقاط ضعف شما شامل حسادت، غرور و تمايل بيشاز حدّ به جاه‌طلبى و بلندپروازى می‌‌باشد. گروه خون A شما از هماهنگى، آرامش، نظم و سازمان يافتگى خوشتان می‌آيد. شما می‌‌توانيد به خوبى با ديگران کار کنيد. شما آدمى حساس، صبور و مهربان هستيد. در بين نقاط ضعف شما می‌‌توان بر روى يکدندگى و ناتوانى در آرامش يافتن، انگشت گذاشت. گروه خون B شما آدمى فردگرا هستيد و دوست داريد که کارها را به روش خودتان انجام دهيد. قدرت ابتکار و انعطاف‌پذيرى شما بالاست و به راحتى با هر شرايطى کنار می‌‌آئيد. امّا اصرار شما برمستقل بودن، گاهى اوقات از حدّ می‌‌گذرد و به صورت يک نقطه ضعف در شما جلوه‌گر می‌‌شود. گروه خون AB شما آدمى خونسرد و مسلط هستيد، در بين اطرافيانتان محبوبيت داريد، کارهارا براى آن‌ها ساده می‌‌کنيد و به آن‌ها آرامش می‌‌دهيد. شما به طور غريزى هنرمند و بازيگر هستيد. کاردانى و انصاف از ديگر خصوصيات شماست امّا شما آدمى افاده‌اى، تا حدّى ساده‌لوحو مردّد در تصميم‌گيرى هستيد . جالب است که بدانیم هر گروه خونی چه خونی را دریافت می کند؟♣ ♥ AB+: AB+,AB-,A+,A-,B+,B-,O+,O- ♥ AB- : AB-,A-,B-,O- ♥ A+ : A+,A-,O+,O- ♥ A- : A-,O- ♥ B+ : B+,B-,O+,O- ♥ B- : B-,O- ♥ O+ : O+,O- ♥ O- : O"عليرضاحسيني سقز"‏" ‏

برعکس پول هایم زندگی ام گوشه دارد...... همان جا که همیشه تنها می نشینم!!!م سرمایه ای نیست ؛ داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند ! ولی .... از آن بهتر داشتن آدمهاییست ، که وقتی حالت را میپرسند ؛ بتوانی بگویی : خوب نیستم ... !!------ ون اینجا صداے پا زیاد مـــے شنومـــ امـــا ... هـیچكدامـــ تـــ♥ــــو نیستــــے " دلــ♥ـــم " خوش كردهـ خودش را بهـ این فكر كهـ شاید " پا برهـنهـ " بیایے .------ ون نــــــــامـــــــــــــــرد بـراي آن هـمـــه احـســـاس عـاشـقـــانـــه ي مــــن سـکــــــــــــــــوتـــــــــ ..... حـرف قـشـنـگـــــي نـبـــود----- ون خـیـــره خـیـــره نـگـــاهـم نـکـــن… چـشـمـهـایـــم دیـگـــرسـگـــــــ نـدارد کـه آب دهـانـه هـارت را بـرایـش راه بـیـانـدازی! گـرگـــی درونـش خـفـتـــه است... حواست باشد! میــــــــــــدرَد…!

           
جمعه 30 فروردين 1392برچسب:"سولاکان, :: 5:47
raza rashid"رضاسيدرشيد"
برعکس پول هایم زندگی ام گوشه دارد...... همان جا که همیشه تنها می نشینم!!!م سرمایه ای نیست ؛ داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند ! ولی .... از آن بهتر داشتن آدمهاییست ، که وقتی حالت را میپرسند ؛ بتوانی بگویی : خوب نیستم ... !!------ ون اینجا صداے پا زیاد مـــے شنومـــ امـــا ... هـیچكدامـــ تـــ♥ــــو نیستــــے " دلــ♥ـــم " خوش كردهـ خودش را بهـ این فكر كهـ شاید " پا برهـنهـ " بیایے .------ ون نــــــــامـــــــــــــــرد بـراي آن هـمـــه احـســـاس عـاشـقـــانـــه ي مــــن سـکــــــــــــــــوتـــــــــ ..... حـرف قـشـنـگـــــي نـبـــود----- ون خـیـــره خـیـــره نـگـــاهـم نـکـــن… چـشـمـهـایـــم دیـگـــرسـگـــــــ نـدارد کـه آب دهـانـه هـارت را بـرایـش راه بـیـانـدازی! گـرگـــی درونـش خـفـتـــه است... حواست باشد! میــــــــــــدرَد…!

           
جمعه 30 فروردين 1392برچسب:"سولاکان, :: 5:47
raza rashid"رضاسيدرشيد"
مه‌ڵبه‌ندی وێژه‌وانیی مه‌حوی به‌ هاوکاریی کتێبخانه‌ی گشتیی شاری سه‌قز پێوه‌یه‌ شه‌وی شیعرێ به‌رێوه‌ ببات که‌تێیدا شاعیرانێک له‌ شاره‌کانی ده‌ورو به‌ر به‌شدار ئه‌بن

شوێن:پارکی مه‌وله‌وی-هۆڵی گشتیی کتێبخانه‌ی ژماره‌ یه‌ک

کات:  ۲۵ / ۸ ۱۳۹۱ -کاتژمێر   ۳.۳۰   دوانیوه‌ڕۆ

"کوردنيوز"


اجراي برنامه‌هاي مختلف فرهنگي،‌هنري و ادبي مي‌تواند باعث ايجاد فضايي پويا شود، فضايي كه در آن شاعران و نويسندگان در تعامل با يكديگر و شناخت محيط اجتماعي و فرهنگي خود به آفرينش اثر و كار خلاقانه دست بزنند. پرگوياست كه طي ساليان گذشته اتفاق خاصي در حوزه ادبيات كردي نيفتاده است. اتفاقي كه بتواند اين روند روزمره و فرسوده را به وادي ديگري سوق دهد، گويي اين همه سال ذهن مولفان  و آفرينندگان آثار ادبي تنها معطوف به خود و اتاق خود بوده است و هرگز تلاش براي برون رفت از وضعيت تاسف بار خود براي گذار به جهان فراتر و واقعي‌تر كه همانا ديدن رويدادها در وراي شكل ظاهري‌شان است، نكرده‌اند.
با نگاهي گذرا به بزرگان ادبيات جهان در‌مي‌يابيم كه دريچه نگاه آنان به جهان فراغ‌تر و نوع روايت‌شان از رويدادها انساني ،‌افسون‌گر و خردمندانه‌تر بوده است، مسايلي كه اگر نگويم به صورت صددرصد اما تا حدود زيادي غياب آن در آثار به رشته تحرير درآمده ما، خودنمايي مي‌كند.
»جهان هر لحظه در حال تغيير است«‌اين شعاري است كه در طول شبانه روز بارها و بارها در رسانه‌هاي ديداري و شنيداري آن را شنيده و ديده‌ايم؛ اما گويي اين شعار شامل حال ما نمي‌شود و ما در جهاني مجزا و جزيره‌اي دورافتاده زندگي مي‌كنيم؛ چرا كه اگر اين گفته درست باشد ، كه هست، نتوانسته‌ايم حداقل در حوزه ادبيات به آن جامه عمل بپوشانيم. گويي زمان تغييري نكرده و ما همان انسان‌هاي شاعر و نويسنده با غناي احساسي بالا باقي مانده‌ايم و اعتقاد خود را به سحر و افسون كلمه كه مي‌تواند منشا ايجاد تغيير ودگرگوني در محيط زندگي و جهان پيرامونمان باشد را از دست داده‌آيم.
انجمن ادبي»‌محوي«  سقز 25 ام آبان‌ماه با دعوت برخي از شاعران مناطق كردنشين شب شعري برگزار كرد كه حدود 25 نفر به شعرخواني پرداختند.
شب شعري كه در آن همه نوع شعري در هر قالبي قرائت شد. گويي همه اشعار قرائت شده در يك فضا و خط سير بودند، ‌هيچ شعري نبود كه براي لحظه‌اي به حضار فرمان سكوت دهد، از جا بلند كند و دوباره بر صندلي‌هاي زرشكي رنگ آمفي تئاتر كتابخانه‌ي عمومي سقز بنشاند. بعد غم انگيز و تراژيك داستان آنجا بيشتر هويدا شد كه همه براي هم كف مي‌زدند و اين كف زدن‌ها نشان از رضايتي بود كه از سال‌هاي دور در دل و ذهن مخاطبان به يك شكل لانه كرده بود. كسي به هيچ شعري حتي در حاشيه مراسم واكنشي نقد گونه نشان نداد و حتي وقتي نگارنده اين سطور در شب همان مراسم پيشنهادي مبني بر برگزاري يك جلسه نقد و بررسي آثار قرائت شده ارايه داد با واكنش سرد  و بي ميلي حضار روبه رو شد، گويي كسي تمايلي به ديدن خود از دريچه نقد نداشت.
چگونگي انتخاب و دعوت از شاعران مناطق مختلف سوال ديگري است كه به ذهن متبادر مي‌شود.  اينكه به جاي 25 نفر 10 نفر شعر بخوانند و مي‌شد شاعران ديگري را كه سال‌هاست در عرصه ادبيات حضور جدي‌تري دارند را دعوت كرد تاحداقل چند صداي متفاوت و مخالف نيز شنيده شود.
با اين اوصاف و علي رغم تمامي كاستي‌ها برگزاري چنين مراسم و برنامه‌هايي كماكان مي‌تواند به پويايي فضا كمك كند و ضربان قالب شعر را كه گويي به شماره افتاده است را تا ايستگاه بعدي زنده نگه دارد.
»ناصر يزداني« شاعر مدعو در اين مراسم بودن مراسم وبرنامه‌هايي از اين دست را بهتر از نبودن آن عنوان كرد و گفت: حداقل حسن چنين برنامه‌هايي گرد هم آمدن شاعران به دور يكديگر و شنيدن آثار خلاقانه شاعران ديگر مناطق و شهرهاست.
وي سطح آثار قرائت شده را متوسط به بالا ذكر كرد و گفت: متاسفانه يكي از آسيب‌هاي جدي اين آثار اين است كه از لحاظ فرم و ساختار به هم شبيه‌اند.
يزداني با بيان اينكه شاعران بايد ميزان شناخت خود را از محيط و فضاي اجتماعي بالا ببرند، افزود: شعري كه محصول تجربه و زندگي  زيست شده شاعر باشد ماندگارتر و هنري تر خواهد بود.
يكي از حضار كه نخواست نامش فاش شود گفت: برنامه‌هايي از اين دست كه به فاصله هر چند ماه يكبار برگزار مي‌شود تاثيري در بهبود وضعيت فرهنگي ادبيات كردي در كردستان ايران نخواهد داشت.
وي با بيان اينكه پاي ثابت برگزاري برنامه‌هايي از اين دست است، گفت؛ متاسفانه كساني كه در اينجا شعرخواني كردند چهره‌هايي هستند كه هميشه در مراسم‌هاي گوناگون تكرار مي‌شوند واين از ارزش و سطح برنامه‌ها مي‌كاهد.
وي تلاش‌هاي انجمن محوي سقز را ارزشمند عنوان كرد و گفت: برگزار كنندگان بايد در انتخاب اشعار و شا عران وسواس و دقت بيشتري به خرج مي‌دادند.
وي افزود:‌متاسفانه فضايي يكنواخت و تك ساحتي بر بيشتر آثار اين مراسم سايه افكنده بود كه دلالت بر نوعي تكرار و عدم شناخت شاعران از فضاي ادبيات امروز و جهان و ايران دارد.
مسئول انجمن ادبي »محوي«‌نيز با بيان اينكه فعاليت اين انجمن از 25 اسفند سال گذشته آغاز شده است، گفت: از سال گذشته تاكنون چهار برنامه شامل سه شب شعر و يك برنامه سعدي شناسي برگزار شده است.
»هه‌ژان باباميري« گفت: در طول هفته برنامه‌هاي متعدد و ويژه‌اي نظير ‌تئوري موسيقي وتاريخ موسيقي كردي، نقد وبررسي ادب كردي، ادبيات داستاني، شعر وتئوري شعر و ادبيات فولكلور اجرا مي‌شود و منتخب كارها يكشنبه‌ها در انجمن قرائت مي‌شود.
وي با بيان اينكه هم اكنون انجمن محوي داراي 70 نفر عضو، است گفت: اين انجمن زير چتر كتابخانه‌هاي عمومي فعاليت مي‌كند.
باباميري از عدم همكاري اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان سقز انتقاد كرد و گفت: قرار بر اين بود كه ارشاد اسلامي سالن براي برگزاري اين شب شعر در اختيار انجمن قرار دهد كه متاسفانه اجرايي نشد.
وي با بيان اينكه در آغاز فعاليت انجمن محوي ،كتابخانه‌هاي عمومي قول مساعد براي برگزاري مراسم و برنامه‌هاي مختلف را داد افزود: 12 برنامه با طرح توجيهي آنها فرستاده شده كه متاسفانه تا كنون در اين خصوص اقدامي عملي صورت نگرفته است.
وي افزود: اگر همكاري‌هاي لازم در حوزه تخصيص اعتبارت صورت بگيرد اين انجمن در طول سال مي‌تواند چندين برنامه تاثيرگذار برگزار كند.
با اين همه چشم به زايشي دوباره دوخته‌ايم؛ زايشي كه تنها با كلمه امكان وقوع آن ممكن است، و شعر بالاترين امكان و جرات نگريستن به جهان از دريچه‌اي ديگر است. و شاعران ما بايد تجربه كنند، لمس كنند، چگونه نگاه كردن را بياموزند و با كلمات جادو كنند ذهن به خواب رفته مخاطب را. و ياد بگيرند بيرون آوردن خرگوشي از كلاه و راز و رمز افسون‌گري با كلمه را كه عالي‌ترين موهبت و اختراع بشر است.

 منبع :  هفته نامه ی سیروان . شماره ی ۷۰۲ - سال چهارم



           
13 فروردين 1392برچسب:, :: 5:33
raza rashid"رضاسيدرشيد"

هه‌ژان له‌ یه‌که‌م نیگا دا،شاعیرێکی به‌ ده‌سه‌ڵات، خه‌یاڵ ناسک ، ورد بین و به‌ توانایه‌!

زۆر شتم له‌ هه‌ژان بیستوه‌ و ئه‌و شتانه‌ ده‌سه‌ڵاتی هه‌ژان نیشان ده‌دا! به‌ڵام بۆ هه‌سه‌نگاندن؛ ئه‌نجومه‌نی ئه‌ده‌بی  ته‌نیا ئاماژه‌ی به‌ چه‌ند شێعر کر‌دوه‌ که‌ من هه‌موویان به‌ شێعره‌ به‌ هێزه‌کانی هه‌ژان دانانێم!

له‌ باره‌ی سۆز و عاتیفه‌ دا، شێعره‌کانی هه‌ژان ده‌وڵه‌مه‌ندن!پڕن له‌؛شادی و خه‌م وهومێد و هه‌موو ئه‌و حاڵه‌ته‌ ده‌روونیانه‌ی که‌ بوونه‌ته‌ داڵغه‌ی شاعیرێکی ئه‌مڕۆیی! زۆر به‌ ڕاشکاوی له‌ دێڕ دێڕی شێعره‌کانیا ئه‌و سۆزه‌ دیاره‌ و له‌ گه‌شه‌دایه‌!

زمانی شاعیر له‌ ته‌واوی بابه‌ته‌کان دا ڕاسته‌وخۆ ده‌گه‌ڵ پێوه‌ندی گرتنه‌ چ ده‌گه‌ڵ خوێنه‌ر و چ ده‌گه‌ڵ خۆشه‌ویست و بۆچوونه‌ ناسکه‌کانی دا! له‌ زۆر چی دا توانیویه‌تی به‌ که‌مترین وشه‌ مانا و مه‌به‌ستی شاعیرانه‌ی بگه‌یه‌نێ!

ته‌سویر و وێنه‌ خه‌یاڵیه‌کانی له‌ زۆر شوێن دا تازه‌ن. زۆر جاریش له‌ ئه‌زموونی مێژوویی و دووپات کردنه‌وه‌ی بۆچوونه‌کانی شاعیرانی پێشووتر که‌ڵکی وه‌رگرتوه‌! وێنه‌ی خه‌یاڵی تازه‌کانی تێکه‌ڵ به‌ دونیای ئه‌مڕۆ و ئه‌زموونه‌کانی خۆی کردوه‌ که‌ جێی سه‌رنجن!

مۆسیقای شێعری هه‌ژان؛ چ له‌ شێعره‌ نوێکان و چ له‌ کلاسیکه‌کان دا مۆسیقایه‌کی ڕه‌وان و خۆشه‌ و شاعیر له‌ هه‌ر دوو شێوه‌ دا کێشی جوانی به‌ کار هێناو ه‌ و له‌ قافیه‌ که‌ڵکی وه‌رگرتوه‌!

بۆ چوونه‌کان هی خۆمن و شێعری هه‌ژان زۆر له‌وانه‌ جوانتره‌ که‌ ڕه‌خنه‌ی پێوه‌ دیار بێ. من  پێم وایه‌ لایه‌نی باس و جوانی شێعره‌کان ئه‌وه‌نده‌ زۆره‌ که‌ نه‌ ده‌توانم لێره‌ باسیان که‌م و نه‌ له‌ تاقه‌تی گوێگران دایه‌.

من له‌ هه‌ڵسه‌نگاندن دا؛ ئاوڕ له‌ بڕێک له‌ لایه‌نه‌ لاوازه‌کان( به‌ بۆچوونی خۆم) ده‌ده‌‌م  و به‌ کار هێنانی وشه‌گه‌لی نامۆ یان نابه‌جێ که‌ ده‌کرا به‌ به‌راوه‌ردێکی تازه‌ چاوپێداخشاندنێکی پێدابکاته‌وه. به‌ تایبه‌تی له‌و شێعرانه‌ی که‌ ته‌مه‌نیان زیاتر له‌ پێنج ساڵی رابردوه‌‌! ده‌کرا به‌ داڕشتنێکی تازه‌ هه‌ژان بیانڵێته‌وه‌ و دگم چاویان لێ نه‌کا!

به‌ له‌رینه‌وه‌ی گه‌ڵادا

    ئاخێزگه‌ی "با" ئه‌دۆزنه‌وه‌!

                   

                         *

ئه‌گه‌ر کۆدی

پێلی سه‌ر سینگت وه‌خۆنین

ده‌ست و پێوه‌نی دارۆغه‌

ئه‌مگرن

          چاوم ده‌ردێنن!

                                                 11/6/1382

ئه‌م شێعره‌ هی ساڵی 1382 ی هه‌تاویه‌ و چه‌ند شتی جوان و به‌رچاوی تێدایه‌:

1ـ ئه‌زموونی شاعیر هێشتا له‌ سه‌رتا دایه‌. له‌ مابه‌ینی (کۆد) و (پێل) و(دارۆغه‌) دا هاوئاهه‌نگی نیه‌! واته‌ کۆن ونوێی بێ له‌ به‌ر چاو گرتنی ئه‌زموونی مێژوویی و فه‌رهه‌نگی ئه‌مڕۆیی داناوه‌! هێنانی دارۆغه‌ له‌ عاستی کۆد و .... جوان نیه‌!

2 ـ له‌ مابه‌ینی دوو کۆپله‌که‌ دا پێوه‌ندی لاوازه‌!

3 ـ به‌ پێی ئیجاز؛ (چاوم ده‌ردێنن) هه‌ر بۆ قافییه‌ هاتووه‌!

4 ـ ساڵی 82 تا ئێستا نۆ ساڵه‌! ده‌توانین بڵیین ده‌یتوانی کاک هه‌ژان ده‌ستێکی تری تێوه‌ردا!

**

له‌ شێعری (ته‌ون) دا جوان دایڕشتوه‌ به‌ڵام باش کۆی نه‌کردۆته‌وه‌!

له‌ مابه‌ینی (ته‌ون) و (نه‌خشی هه‌ساره‌ و مانگ) دا پێوه‌ندی هه‌یه‌ به‌ڵام لاواز!

ته‌ون ڕاهێڵ کردنه‌! هاتن و چوونه‌! ده‌نگ و ڕه‌نگه‌!

به‌ڵام ته‌ونه‌که‌ی داوه‌ته‌ ده‌ستی (چـــاوە رەشــه‌کان)!

ڕوانینی شاعیر لێره‌ دا هه‌ر چه‌ند خێرایه‌ به‌ڵام به‌ هێزه‌. له‌ کورته‌ شێعر دا جوانکاری ته‌واوی کردوه‌ هه‌رچه‌ند من پێم وایه‌ ئه‌گه‌ر ده‌گا : به‌و چاوه‌ ڕه‌شانه‌! شێعر ته‌واو ده‌بێ  و وشه‌ی (دیاره‌) هه‌ر له‌به‌ر کێش و سه‌روا هاتوه‌!

ته‌ون

تـه‌ونــی شـه‌و ئـه‌كـه‌ی

لـه نـه‌خـشــی مـانــگ

                                لـه هـه‌ســــــاره؛

بـه‌و چـــاوە رەشــانـه‌تا دیــــــــارە!

**

له‌ شێعری ( دۆزه‌خ دوو نه‌فه‌ر) :

پێم وایه‌ (سه‌ر دوو پێک) نیه‌!

یان(له‌ سه‌ر دوو پێک) ه‌ و یان (سه‌ر و دوو پێک)ه‌!

چوون ماناکه‌ ناگه‌یه‌نێ!

به‌ ڵام ( چۆماوی شیر و هه‌نگوین) ده‌گه‌ڵ (ده‌سته‌کانی تۆ) نایه‌ته‌وه‌! خۆ ئه‌گه‌ر ( له‌ ده‌سته‌کانی تۆ) بێ جوانتره‌!

دوو نه‌فه‌ر! دوو چۆماو ............... لێک دێنه‌وه‌ هه‌ر چه‌ند ئاماژه‌که‌ لاوازه‌! بۆ دوو؟

سه‌ر جه‌م با من به‌ هه‌ر به‌م شێوه‌یه‌م بیستبێ داڕشتنێکی جوانه‌ . تازه‌یه‌ و ناوه‌رۆکێکی پڕ مانای هه‌یه‌!

 

دۆزه‌خ دوو نـه‌فـه‌ر !!

 

سـه‌ر دوو پـێـك

              سـه‌رابـیــشـیـان نـه‌بـردیـن ،

چ جــای دوو رووبــاری شـه‌راب !!

              *****

دوو چــــۆمـاوی شـیــر و هـه‌‌نـگـویـنـی ده‌سـتـه‌كـانـی تـۆ خـۆش !

بـا بـه‌ بـه‌لـه‌مـی گــــــــــــــونا‌ه ، لـــــــــــــێده‌ین ، بڕۆین !

هه‌تا مه‌ستی ،

                       هه‌تا شێت بوون ،

                                                  هه‌تا هـــــــــــــه‌تا ...

             *****

دۆزه‌خ دوو نه‌فه‌ر !!

دوو نه‌فه‌ر دۆزه‌خ !!

سه‌قز 7/10/1385

 

**

من ئه‌وه‌نده‌م شتی جوان له‌ هه‌ژان بیستوه‌ که‌ نه‌قد کردنی ناتوانێ هاسان بێ. لێره‌دا که‌ شێعری (ڕاز) م خوێنده‌وه‌ زۆر شتی جوانم دی.به‌ هێز. پێویست ناکا دانه‌ دانه‌ی شی وه‌کرێ. به‌ڵام ئاماژه‌ی ئه‌و لایه‌نانه‌ ده‌که‌م که‌ بۆ گوێچکه‌ تۆزێک قورسن! به‌ بڕوای من شێعری ڕاز له‌ شێعره‌ بڵیند و به‌ هێزه‌کانی هه‌ژانه‌! هه‌ڵوێستی تێدایه‌.

1ـ (ئه‌ی به‌ندەری هه‌نار و ئارامش!) زۆر زه‌قه‌ و جوانه‌ !

2ـ (ته‌قیانووس) و( پۆستاڵ ) لێک دوورن. بارته‌قای مێژووی هه‌ر دووکیان!

3 ـ (ئاماژه، هاژه، واژه) هاو سه‌نگی و هارمۆنی که‌مه‌ هه‌رچه‌ند هاو قافیه‌ن!

4ـ هێنانی : چوار و چل و هه‌زارەها هه‌زار چـــرا !پێک دادانی مانایه‌ و له‌ زه‌وقی شێعره‌که‌ که‌م ده‌کاته‌وه‌!

5 ـ (ئه‌و به‌ردەنووسه نه‌نووسراوەم

باس له كوشتاری حه‌رف ئه‌كه‌م !)

له‌و دوو دێڕه‌دا پارادۆکس(دژایه‌تی) هه‌یه‌! باسی کوشتاری حه‌ف ده‌کا له‌ کاتێکا نه‌نووسراوه‌!

6 ـ نه‌وەی سه‌دەكانی چل و په‌نجا

بێ سه‌برانه چاوەڕوانن،

گەر ئه‌م راسپاردانه‌یان پێ نه‌گات

له چاوی تـۆوەی ئه‌زانن !

ئه‌م دێڕانه‌ زه‌ینی میژووی خوێنه‌ر ده‌شێوێنن و (سه‌دەكانی چل و په‌نجا)! ره‌نگه‌ کاک هه‌ژانیش نه‌زانێ ج قه‌وماوه‌! یان هه‌روا لاپره‌سه‌نی یان ته‌سادوفی ده‌ڵێ(سه‌دەكانی چل و په‌نجا)!!

گه‌ڕام بزانم (کام ڕاسپارده‌) ده‌ستم نه‌که‌وه‌ت!

7 ـ ئه‌مانه‌ شته‌ زه‌ق و به‌رچاوه‌کان بوون که‌ به‌ لای منه‌وه‌ ڕه‌نگه‌ بۆ قسه‌ له‌ سه‌ر کردن ببن! به‌ڵام لایه‌نی جوان و به‌ هێزی هه‌ر زۆر زۆره‌ که‌ ڕه‌نگه‌ مه‌ودا نه‌بێ هه‌موویان باس که‌م به‌ڵکوو ئاماژه‌ به‌ یه‌ک دوو لایه‌نی ئه‌م شێعره‌ ده‌که‌م:

یه‌که‌م هێنانی قافیه‌ی جوان و کێشی تایبه‌ت!

ده‌سته‌واژه‌و وشه‌ی جوانی هێناوه‌ که‌ هه‌ر له‌ هه‌ژان ده‌وه‌شێته‌وه‌: گۆمی شه‌وەزەنگ ـ دڵی مه‌ترسی ـ شه‌وسه‌رای چاوانت ـ شه‌ڵاڵی شه‌وـ سارای گوڵ ـ لێوڕێژم له چه‌خماخه‌ی ئاماژه‌ ـ زاوزێی ئه‌هریمه‌ن و ......

راز

له گۆمی شه‌وەزەنگ ئه‌دەم و

به ناو دڵی مه‌ترسیدا

گوزەر ئه‌كه‌م و

شه‌ڵاڵی شه‌و

له به‌ردەم بارەگای كازیوەدا پێت ئه‌گه‌م

گه‌ر له شه‌وسه‌رای چاوانتا

                                     نه‌مشارییه‌وه

شار به‌رده بارانم ئـه‌كا!

داڵدەم بده !

ئه‌ی به‌ندەری هه‌نار و ئارامش!

داڵدەم بده !

 

ئێجگار نائارام و مانووم؛

با سه‌ر بنێم به سینگته‌وه و

                              تێر تێر بنووم

كه هه‌ستمه‌وه ،بۆت باس ئـه‌كه‌م

له سته‌مكاری ته‌قیانووس،

له‌و  رەشه بایانـه‌ی هێنای،

له‌و پۆستاڵانه‌ی به‌ریدانه سارای گوڵ!

      ***

به داڵانی ترسا هاتووم

چی دارۆغه‌ی ئه‌م چاخه‌یه بۆم ئه‌گه‌ڕێن

دڵم پڕه له‌و رازانه‌ی

له‌گه‌ڵ دڵه‌كوته‌دا جووتن؛

په‌نام بده

با له‌ لای تۆ بیاندركێنم.

 لێوڕێژم له چه‌خماخه‌ی ئاماژه و

ته‌ته‌ڵه‌ی واژه و

له هه‌مان كاتیشا

كه‌روێشكه‌ و به‌رامه‌ و هاژه !

 

ته‌ژی له راپۆرتی سه‌ر بڕینی

چوار و چل و هه‌زارەها هه‌زار چــــــــــــــرا !

 

        ***

من مرۆڤی سه‌ردەمی ئه‌شق و

بارووت و كامپیۆتێرم،

له یه‌ك كاتا

شه‌ڕم ، ئاگربه‌سم ، خێــــــــــــــرم !

بارستایێك له هه‌نیسك و شـــیعرم !

ئه‌و به‌ردەنووسه نه‌نووسراوەم

باس له كوشتاری حه‌رف ئه‌كه‌م !

 

     ***

ته‌نیا له‌ چاوی تۆدا

                           ئارام ئه‌گرم؛

چاوت میهرەبانترین شه‌وی گه‌ردوونه

هیچ ئه‌هریمه‌نێ تیایدا زاوزێ ناكا!

 

نه‌وەی سه‌دەكانی چل و په‌نجا

بێ سه‌برانه چاوەڕوانن،

گەر ئه‌م راسپاردانه‌یان پێ نه‌گات

له چاوی تـۆوەی ئه‌زانن !

 

      ***

شه‌ڵاڵی شه‌و پێت گه‌یشتووم

له شه‌و سه‌رای چاوەكانتا

                                       بمشارەوە !

 

 

 

**

شێعری (شه‌ڕ ) شاکاره‌! جوانه‌. ته‌ژی له‌ قافییه‌ی ڕێک و ناسک خه‌یاڵی و ئه‌ندێشه‌ی شاعیرانه یه‌! هه‌ژان لێره‌ د اگره‌وی له‌ شاعیرانی غه‌رامیات بردۆته‌وه‌! یاره‌که‌ی وه‌ک یاری حافز لوولی وه‌ش و عه‌ییاره‌!

شار ده‌شێوێنێ به‌ سه‌ر یه‌ک دا و به‌ هه‌ر جێیه‌ک دا ده‌ڕوا و به‌و جوانیه‌ بێ وێنه‌ی خۆی که‌ هاژان وه‌سفی ده‌کا (شه‌ڕ) ده‌خاته‌ دڵی شاره‌وه‌ و ڕه‌نگه‌ هه‌ر خۆی مایه‌ی شه‌ڕ بێ!

چه‌ند شوێن هه‌بوو نه‌ده‌کرا هه‌روا ڕه‌ت بم و باسی نه‌که‌م!

1 ـ (که‌مه‌ره‌ی لاڵ) ره‌نگه‌ من نه‌زانم و ده‌سته‌واژه‌یه‌کی سه‌قزو ده‌وروبه‌ری بێ! ئێمه‌ ده‌ڵێین(که‌مه‌ر لار) ئه‌گه‌ر هه‌ر له‌به‌ر سه‌وا هێنابی لاوازه‌ و له‌ زه‌وق ده‌دا!

2 ـ ناز بـه ســـــــه‌ر گـۆی زه‌ویـدا ده‌كه‌ی

نازێ زه‌وی ، نه‌یـخه‌یه ژێـــــر ناڵه‌وه

باسی دێڕی هه‌وه‌ڵ ناکه‌م! به‌ڵام (نازێ زه‌وی، نه‌یـخه‌یه ژێـــــر ناڵه‌وه) به‌ لامه‌وه‌ زۆر قورس و نا ڕێک هات! یان به‌ هێز نیه‌ ماناکه‌ی!

3 ـ خــۆشـه بـه‌هـار بـه‌و (هه‌نییه‌ی تـاڵه‌وه) . دوو تێبینی: هه‌نیه‌ لای سنه‌ به‌ شووتی ده‌بێژن و عه‌ره‌ب به‌ ناو چاوان! نازانم چوون تاڵی ده‌گه‌ڵ هاتوه‌ به‌ واتای ناوچاوان تاڵی دانێین یان شووتی تاڵ. چوون به‌هاری هێناوه‌ ره‌نگه‌ مه‌به‌ستی دووهه‌می بووبێ! به‌ڵام ناوچاوان و شووتی کوجا مه‌رحه‌با!

4 ـ له‌ سه‌ر ده‌مێک دا هه‌ژان ده‌ژی که‌ کچان خرخاڵیان هه‌ر وه‌بیر نایه‌! بۆیه‌ ئه‌و شۆخه‌ ئه‌مڕۆییه‌ی هه‌ژان که‌ به‌ شه‌قام دا ده‌ڕوا بێ خرخاڵه‌ و ئه‌و دێڕه‌ش له‌ شوێنی خۆی دا نیه‌ و جوان نیه‌! خـۆری ‌مـه‌كــۆی رۆشـــنی خرخـاڵه‌وه . ئه‌م دێڕه‌ شێعره‌ له‌ سه‌رده‌می نالی و مه‌حوی دا ئاگری ده‌کرده‌وه‌!

به‌ڵام له‌ هه‌موو ئه‌وانه‌ به‌ده‌ر شێعره‌که‌ هه‌ر زۆر جوانه‌ !

شه‌ڕ

شــــــــــار مه‌شـــــێوێنه بڕۆ مـاڵـه‌وه

شــه‌ڕ مه‌خه نێو كۆڕی كوڕ و كاڵه‌وه

چـه‌شـنـی هـه‌ڵـۆ رایده‌پێچن نه‌چیــــــر

چـاو و بـرۆی تـیـــــژ به سه‌ر خاڵه‌وه

بـمــكـه بـه دارا به ســـــــــه‌ردارئـه‌بم

دابـلـه‌قـــــــــێم بـه‌و كه‌مه‌ره‌ی لـاڵه‌وه

 ئـاده‌مه ئه‌مــــــــــــجاره‌كه حه‌ووا نیه

ئـاشـقه بـه‌و ســـێـوی چه‌نه‌ی چاڵه‌وه

ناز بـه ســـــــه‌ر گـۆی زه‌ویـدا ده‌كه‌ی

نازێ زه‌وی ، نه‌یـخه‌یه ژێـــــر ناڵه‌وه

گـــرژی، كه‌چی ‌گیـان ده‌بـووژێـنـیـه‌وه!

خــۆشـه بـه‌هـار بـه‌و هه‌نییه‌ی تـاڵه‌وه

پـۆلـی نـیـگا،خێـڵی ئه‌سێره‌ن له دووی

خـۆری ‌مـه‌كــۆی رۆشـــنی خرخـاڵه‌وه

شــار ئـه‌مـه‌یـێ تـۆ نـه‌بی،نا،پاشـگه‌زم!

بـا بـهـه‌ژێ شـــــــار، مـه‌ڕۆ مـاڵه‌وه !!

**

شێعری (شه‌و) به‌ لامه‌وه‌ زۆر جوانه‌ . هه‌ر چه‌ند وه‌ک (په‌خشانه‌ شێعر) ه‌

شـــــــــــــــه‌و

خاتوونێکی که‌ڵه‌گه‌ته ‌و

                  به‌ لۆژه‌ لۆژ...

خاتوونێکی خه‌مباره‌ و

                  له‌ عه‌رز ئه‌خشێ

                      کراسه‌ ئاودامانه‌ ره‌شه‌ ئه‌ستێره‌ چنه‌که‌ی و

                                                 به‌م دۆڵ و ده‌ری هه‌میشه‌دا...

                                                                        مانگ ئه‌ژه‌نێ!

 پێ بزانێ و پێ نه‌زانێ

           خه‌وی شاعیرێکی

                   خراپ زڕاندووه‌

                                         ئه‌م خاتوونه‌!

  

27/2/1380

**

شێعری (کۆلاژ) ده‌گه‌ڵ جوانیه‌که‌ی که‌ بێ قسووره‌! یه‌ک دوو خاڵی سه‌ره‌نج ڕاکێشی تێدایه‌!

1 ـ (پرچت له‌ جنسی شه‌نگه‌بی) ـ به‌ لای من(شۆڕه‌ بی) جوان تره‌!

2 ـ (په‌نجه‌کانت له‌ برووسکه‌) ـ ڕه‌نگه‌ برووسکه‌ بۆ نیگا جوانتر بێ تا په‌نجه‌!

کۆلاژ

چاوت له‌ جنسی ئه‌ستێره‌

روومه‌ت له‌ سێوی لوبنانی

برۆت له‌ باڵی شه‌وه‌ زه‌نگ

نیگات کازیوه‌ی به‌یانی

سینگ، زه‌ریایێکی رازاوی

تێیدا شه‌پۆلی نیانی

پرچت له‌ جنسی شه‌نگه‌بی

هه‌وات، رۆژێکه بارانی

په‌نجه‌کانت له‌ برووسکه‌

لارو له‌نجه‌ت له‌ گۆرانی

به‌ده‌ر له‌ جه‌غزی خه‌یاڵی

مرۆڤ چۆن تێت بگا، وانی

بایی نیگایێ هی من به!‌

که‌ کۆلاژێکی له‌ جوانی!

25/10/1382

**

شێعری (گۆزه‌) پڕه‌ له‌ ناسک خه‌یاڵی و جوانی ! به‌ شێوه‌یه‌ک که‌ هه‌ست ده‌که‌ی شاعیر له‌ گوند

 داعاشقێکی بێ په‌وایه‌ و سه‌رنج و چاوی گۆزه‌ی ده‌ستی خاتوونیک ده‌بینێ و هاژه‌ی چه‌م به‌ گۆرانی ده‌زانی و له‌ شه‌وقی (له‌یلا) وه‌ک مه‌جنوون بۆی ده‌خوێنی! ته‌نانه‌ت (له‌یلا) ئه‌وه‌نده‌ جوانه‌، ڕووباریشی مه‌ست کردوه‌!

گۆزه

 

ئه‌م رووباره‌ بۆ مه‌ست بووه؟

پێچ ئه‌خوات و

                 له‌تر ئه‌داو

      هاژه‌هاژ گۆرانی ئه‌چڕێ!

                  *

‌ئه‌ها!

      ئه‌زانم بێ گومان

له‌و ژووره‌وه‌

      له‌یلا گۆزه‌که‌ی پڕ ئه‌کا!  

**

شێعری (نوێژ) ، داڕشتنی جوانه‌ و ئیما و ئیشاره‌کانی باش نین!

1 ـ لێره‌ دا  خوای وه‌ک پڕکه‌ره‌وه‌ ( مه‌زرووف) و قیبله‌ی وه‌ک (زه‌ف) ناوبرده‌ کردوه‌

2 ـ نـوێـــژی (شـێـــوان) جیاوازی ده‌گه‌ڵ هیچ نوێژیک نیه‌ لێره‌ دا. ئه‌گه‌ر وایه‌ وشه‌ی (شێوان) وه‌ک زیادی ده‌چێ! چوون سه‌ردێڕی شێعره‌که‌ش هه‌ر نوێژه‌!

نـوێــژ

 

 

تـا قـیـبـلــه

    لـێـوانـلـێـــو نـه‌بـێ

                        لـه خــوا و

تـا تــۆ

لـێــوڕێــژ نـه‌بــی

                    لـه ئـه‌شـــق

 

نـوێـــژی شـێـــوان

نـه‌بـــــووه هـێـشــــتا!

**

له‌ (شه‌جه‌ره‌نامه) دا من زۆر تر له‌ شێعر دارشتنێکی تیکنیکی نێوان ته‌نزو گێرانه‌وه‌یه‌کی سه‌گوزه‌شت و سه‌ر‌بهوردیم دی !

1ـ ده‌سپێکی جوانه‌. تا ده‌گاته‌ (پۆلێ فریشته‌ دابه‌زین..... له‌ لایه‌ن خواکانه‌وه‌) لێره‌ دا گێرانه‌وه‌یه‌کی ناپوخته‌ و وه‌همیه‌ نه‌ک خه‌یاڵی!

2 ـ سێ چوارێكیانم بیر ماوه

چاوی ره‌ش و

شه راب و

پێموا سێو و ....

هه‌ندێ شتی تریش !

زۆر سوور نیه‌ که‌ ئاخۆ (سێو)یشه‌ یان نا به‌ڵام له‌ جێیه‌کی تر دا به‌ دڵنیاییه‌وه‌ ده‌ڵێ: له‌م شه‌جه‌ره‌دا

ره‌زیشی تێدا ،

كچیشی تێدا ،

سێویش !

2 ـ هێنانی وشه‌ی بێگانه‌ی  ( ده‌ین) که‌ ده‌کرا (هۆبال به‌ ئه‌ستۆی).... هاتبا !

ده‌ستیان بردبوه نامه‌كه !( ئاماژه‌که‌ فارسییه‌) ـ دست توی نامه‌ بردن! له‌ کوردی دا ده‌ڵێین: ده‌ستیان له‌ نامه‌که‌ وه‌ردابوو یان نامه‌که‌یان گۆریبوو........

3 ـ -مه‌مكه به كێوا ره‌نگه به‌هه‌شت بووبێ-  نه‌م زانی ئه‌مه‌ پیشتر گۆرانیه‌ یان خۆی هه‌ژان دایناوه‌ که‌ به‌ لامه‌وه‌ هه‌م سه‌یر بوو وهه‌م جوان!

4 ـ له‌ نێوانی ئه‌م وشانه‌ دا : لاوێچ گڕ ـ هه‌نار     .......... باوه‌شێ (با ـ ترێ) ............ (گۆمی شه‌وه‌زه‌نگی ـ چاو 

هه‌م ته‌ناسوب هه‌یه‌ و هه‌م تیباق و دژایه‌تی و سه‌ر جه‌م جوانن!

 

 

شه‌جه‌ره‌نامه

 

له دایكه‌وه

پشتاوپشت ئه‌گه‌مه‌وه به داربه‌روو

له باوكه‌وه

به زریان !

ئاورێكیش له‌م شه‌جه‌ره‌دا هه‌یه

شه‌وه‌زه‌نگێ دڵی لێچوو

ئه ڵێن ئێستاش

ئه‌م شۆڵه‌ی مانگه له دڵی ئه‌م شه‌وه‌زه‌نگه‌دا ئه‌یبینی

هه‌ر هه‌وه !

 

وه‌كوو خه‌وێ

بیرم دێت و نایێته‌وه

جارێكیان

پۆلێ فریشته دابه‌زین

نامه‌یێكیان له لایه‌ن خواكانه‌وه هێنابوو

سیاییه‌ك بوو

له شته قه‌ده‌غه كراوه‌كان

 

سێ چوارێكیانم بیر ماوه

چاوی ره‌ش و

شه راب و

پێموا سێو و ....

هه‌ندێ شتی تریش !

 

له‌م شه‌جه‌ره‌دا

ئا ورێكی توولانی تێدا

درێژه‌ی هه‌یه

هه‌تا

هه‌تا.....نازانم كه‌ی !؟

 

با تا بیرم نه‌چۆته‌وه ئه‌وه‌ش باس كه‌م

خه‌ڵك ئه‌یانوت:

ئه‌و فریشتانه ئێره‌یییان به ره‌ز و كچ ئه‌برد

-ده‌ین به كۆڵی ئه‌وانه‌ی وا وایان ئه‌وت (

ئه‌یانوت پێش ئه‌وه‌ی بگه‌نه هه‌وره‌كان

ده‌ستیان بردبوه نامه‌كه !(!

 

 

له‌م شه‌جه‌ره‌دا

ره‌زیشی تێدا ،

كچیشی تێدا ،

سێویش !

زۆرم حه‌ز ئه‌كرد بزانم

ئه‌م سێوه له كوێوه سه‌ری هه‌ڵداوه؛

تا له‌م ساڵانه‌ی دواییدا

كانییه‌كی به‌ساڵاچوو بۆی گێڕامه‌وه

 

ئه‌یوت: ساڵێكیان شه‌ماڵێ

تۆوی ئه‌م سێوه‌ی له شوێنێكه‌وه

-مه‌مكه به كێوا ره‌نگه به‌هه‌شت بووبێ-

هه‌ڵ گرتبوو هێنابووی بۆ ئه‌م شاخه ڕووشه !

ئه‌یوت: ساڵگارێكی زۆر ئه‌م تۆوه

له ژێر به‌فرێكی قورسا ئه‌مێنێته‌وه و

چه‌نده‌ها هه‌ره‌سی به سه‌ردا دێ ،

له پاشان خاكه‌لێوه‌یێك

خاك زه‌ماوه‌ندیان بۆ ئه‌كا

ئه‌یوت :یه‌ك دوو سه‌ده له سه‌ر یه‌ك

قرمه‌ی ده‌هۆڵ و زوڕنای باران و هه‌وره تریشقه

نه‌بڕابۆوه !

 

له گۆشه‌یێكی ئه‌م شه‌جه‌ره‌دا

دار كونكه‌ره‌یێكیش هه‌یه

هه‌موو جارێ

ده‌نووكی له به‌فر وه‌ر ئه‌دا و

به به‌رچاوی دار به‌ڕووه‌وه

له‌شی دارسێوی ئه‌سمی؛

 

تا رۆژێ شه‌یتان به‌و كونه‌ی زانی و

كردیه لانه،

كردیه كارگه‌ی گوناه و

مه‌ڵبه‌ندی یاخیبوون !

 

هه‌موو جارێ

یه‌ك دوو لاوێچ گڕی ئه‌هێنا و

له پریاسكه‌یێكی ئه‌نا و

ناوی ئه‌نا هه‌نار !

باوه‌شێ بای وه‌شتی ئه‌هێنا و

گلار گلار

ئه‌یپێچایه‌وه و ناوی ئه‌نا "ترێ !

گۆزه گۆزه

گۆمی شه‌وه‌زه‌نگی هه‌ڵئه‌گوێزا و

له قاڵبی ساغه‌ری ئه‌كرد و دایئه‌ناو

ناوی ئه‌نا چاو !

 

له به‌هه‌شتیشه‌وه گمگمێ

شیروهه‌نگوینی دزیبوو

پێی ئه‌وت : " كچ " !

 

بێ هه‌دادان هه‌ر خه‌ریك بوو

ئه‌و دارسێوه‌ی كردبووه ناوه‌ندی فه‌رته‌نه !

  

چیت بۆ باس كه‌م ؟

چیرۆكی ئه‌م شه‌جه‌ره‌نامه توولانییه ،

به‌ش هه‌زار شه‌وی تر ئه‌كا ،

با پاشماوه‌كه‌ی هه‌ڵگرم

بۆ شه‌وێكی تر و شه‌وانی داهاتوو ،

 

ئه‌و "چاوه " شه‌وه زه‌نگینانه‌ت لێك نێ

                                                 بنوو !

ئه‌ی له‌ش هه‌ناری ، لێو ترێ !

ئه‌ی كچی شاخه به‌فرینه‌كان !

 

ئه‌ترسم شه‌و دره‌نگ كه‌ین و خه‌وت بزڕێ،

منیش به مه‌ستی بێمه‌وه و كاڵه‌م بدڕێ

ته‌نانه‌ت ماچێكیشم پێ نه‌بڕێ !!

 

 ک.د.ئازاد - بانه

 

 

 دیمانە شێعری کاک هەژانی بابامیری۲۶/۱۰/۹۱، دوا سێ شەممەی بەفرانبار لە هۆڵی ئامفی تئاتری ئیڕشاد ئیسلامی سەقز بەڕێوە دەچێت.

  دەرفەتی ناردنی بەرهەم تاکوو پێش نیوەڕۆی۲۳وۆمە.

تکایە بابەتەکان بەم ئیمەیلە رەوانە بکەن:

Dymane.seqz@Gmail.com 

 



           
13 فروردين 1392برچسب:, :: 5:33
raza rashid"رضاسيدرشيد"

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد

درباره وبلاگ


وچه ساده با گریستن خویش زاده می شویم و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم و میان این دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی"رضاسيدرشيد"
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سولاكانsoolakan و آدرس soolakan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.